شهادت حضرت باب الحوائج جوادالأئمه ع
شهادت امام جواد الائمه ع
بیا بلبل که هنگام فغان است
فغان بهر امام نو جوان است
مزن چهچه فغان و ناله سر کن
نقی را در مدینه با خبر کن
بگو شاها جوادت گشته مضطر
به بغدادش نباشد یار و یاور
بیا یکدم ببین احوال او را
ز غم افسرده بنگر حال او را
تک و تنها به کنج غم نشسته
ز زهر کین دل او گشته خسته
نقی آمد پدر را دید نالان
به کنج خانه تنها چون غریبان
بگفتا السلام ای خسرو دین
چرا تنها نشستی زار و غمگین
چرا بابا چنین افسرده حالی
چو بلبل در قفس بشکسته بالی
بگفتا من علیک ای نور دیده
به پهلویم نشین ای غم رسیده
چرا دیر آمدی ای نور چشمان
ببینی حال بابایت پریشان
زده زهر جفا آتش به جانم
نموده شعله ور در استخوانم
بُدم در انتظارت تا بیائی
به بالینم کنی شور و نوائی
کجا بودی تو ای آرام جانم
ببینی روز و شب اندر فغانم
سرم بر دامنت بابا گذارم
کنم تسلیم جان ای دلفگارم
وصی و جانشین من توئی تو
به هر کاری امین من توئی تو
سرش در دامن فرزند خود بود
که جانش داد اندر راه معبود
ولی در کربلا سلطان خوبان
چو دید اکبر به خون گردیده غلطان
به بر بگرفت اکبر را چو بلبل
که در منقار دارد شاخۀ گل
بگفتا خیز ای نور دو عینم
ببین بابا چسان در شور و شینم
ز مرگ خود زمینگیرم نمودی
در این دشت بلا پیرم نمودی
که ناگه دید اکبر چشم بسته
پر و بال حسین از غم شکسته
بزن بر سر تو "رونیزی" فغان کن
فغان بر این امام نو جوان کن
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
- ۹۷/۱۰/۰۱