یا اباعبدالله الحسین ع*********** مخمس به غزل حافظ
یا اباعبدالله الحسین ع*********** مخمس به غزل حافظ
شه دین گفت که عباس علمدار کجاست
مسلم و هانی و یاران وفادار کجاست
اکبر و قاسم و اصغر گل بی خار کجاست
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست
منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست
یاورانم همگی غرق به خون بیش از پیش
کودکانم همه از سوز عطش گشته پریش
زینب از درد اسیری به فغان و تشویش
شب تار است و ره وادی ایمن در پیش
آتش طور کجا وعدۀ دیدار کجاست
این صف کرببلا وه چه حجابی دارد
دوست اندر پس این پرده نقابی دارد
دشمن از خون دل ما چو خضابی دارد
هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد
در خرابات نپرسید که هشیار کجاست
نیست امروز کسی تا که جسارت داند
دشمنان مرد خدا را به حقارت داند
دادگر داد مرا در دو جهان بستاند
آن کس است اهل بشارت که اشارت داند
نکته ها هست ولی محرم اسرار کجاست
کو علمدار سپاهم که غمم برهاند
یا علی اکبر و قاسم سر و جان افشاند
یک نفر نیست در این قوم عبارت داند
آن کس است اهل بشارت که اشارت داند
نکته ها هست ولی محرم اسرار کجاست
زینبش گفت که این قوم عدو خونخوار است
ای برادر چه کنم من که غمم بسیار است
چو ببینم که یتیمان تو در آزار است
هر سر موی مرا با تو هزاران کار است
ما کجائیم ملامتگر بیکار کجاست
گفت با خواهر محنت کش شیرین سخنش
کن پرستاری بیمار ز هر اهرمنش
تا که آزار نرسانند به هر انجمنش
باز پرسید ز گیسوی شکن در شکنش
کاین دل غمزده سرگشته گرفتار کجاست
بعد از آن گفت به زینب که اَیا مشکین مو
سر این کار نداند به جهان کس جز او
میروم تا که شوم کشته چو باشد نیکو
عقل دیوانه شد آن سلسلۀ مشکین مو
دل ز ما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاست
اکبرم رفت علمدار نه پیداست ولی
عاشقان را همه دم با دل شیداست ولی
آدم و جن و ملائک همه با ماست ولی
باده و مطرب و گل جمله مهیاست ولی
عیش بی یار مهیا نبود یار کجاست
خواهرا اصغر من رفت ز دستم چو ترنج
بعد از این نیست مرا یار در این دیر بسنج
گفت "رونیزی" مضطر شده ام در تب و رنج
حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج
فکر معقول بفرما گل بی خار کجاست
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
- ۹۷/۰۹/۲۸