بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله و ذریته

تحفةالزهراء سلام الله علیها

اشعار توحیدی و اهلبیتی ع

بایگانی

میلاد مولی الموحدین امیرالمؤمنین ع********

چهارشنبه, ۲۸ آذر ۱۳۹۷، ۰۵:۰۳ ب.ظ

میلاد مولی الموحدین امیرالمؤمنین ع********


شد جهان چون گلستان از مقدم سلطان دین

گشت زین میلاد افضل کعبه از خلد برین

 

چهچه زن ای بلبل بیدل که شد وقت طرب

نرگس اندر باغ آمد جلوه گر شد نسترین

 

قمری اندر لاله زار و کبک اندر کوهسار

محو و حیران زار و سرگردان ز بوی یاسمین

 

طوطی و طاووس و تیهو جملگی اندر نشاط

هر یکی باشد اسیر دام و زلف عنبرین

 

چون که خورشید جمالش جلوه گر شد از افق

بهر پابوسش هزاران ماه آمد بر زمین

 

عالم لاهوت و ناسوتند چون پروانه ای

جملگی اطراف او هم از یسار و از یمین

 

من چه گویم مدح او را چونکه قرآن مجید

گفته اندر وصف او فیه هدیً للمتقین

 

هل اتی با فتح و مؤمن کوثر و هم مائده

گشته نازل در مدیحش صاحب تاج و نگین

 

معتکف شد مادرش اندر حریم کبریا

در همانجا شد لقب از حق امیرالمؤمنین

 

خانه زاد حق بجز او نیست لایق هیچکس

تا شود بعد از پیمبر او وصی و جانشین

 

فاطمه بنت اسد چون بلبلی فصل بهار

چهچه زن گردید و گفت ای خالق جان آفرین

 

من هزاران شکر میگویم که این مولود را

از کرم کردی عطا بر من تو در این سرزمین

 

بعد از آن پیچید او را در قُماط زرنگار

چون گلی آورد و دادش دست خیرالمرسلین

 

بوی احمد بر مشامش آشنا شد دفعتاً

چشم را بگشود و گفتا السلام ای شاه دین

 

از عدم بهر وجودت آمدم اندر وجود

تا به درگاه تو گردم چون غلامی کمترین

 

در جوابش گفت احمد کِای گل سیمین برم

من علیک ای میر اژدر هم مرا یار و معین

 

نور چشمان نبی ای شرح تین و هل اتی

سرور کون و مکان هستی امام اولین

 

مدتی من منتظر بودم که گردی جلوه گر

دین حق نصرت کنی با ذوالفقار آتشین

 

آنقدر بوسید و بوئید کز لب لعلش چکید

آب حیوان شد خجل از آن لبان نازنین

 

یاد می آید مرا ای دوستان در داستان

از چهارم روز شعبان غنچه با گل شد قرین

 

گشت چون میلاد عباس آن علمدار رشید

در برش بگرفت و بوسیدش در آندم شاه دین

 

دست عباسش ببوسید و بشد اشکش روان

من نمیدانم چرا آندم علی شد دلغمین

 

گوئیا آمد به یادش سرزمین کربلا

در کنار علقمه افتاده دستش بر زمین

 

گشت بی تاب و فغان از دل برآورد و بگفت

حیف کین قد رشیدش میشود در خون عجین

 

گشته بی یار و علمدار و حزین و مستمند

خسرو گلگون کفن فرزند خیرالمرسلین

 

زینبش گوید که ای نور دوچشم فاطمه

گو چه سازم با پرستاری زین العابدین

 

ای علی مرتضی ای شاه اقلیم وجود

ای که هستی در دو علم رحمةللعالمین

 

کلب درگاه تو "رونیزی" بسی دارد امید

از تو ای شاه جهان در قبر و روز واپسین


 التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم  صلوات

اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم

ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....

 

  • ... دوستی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی