وصایای حضرت زهرای اطهر سلام الله با مولا علی ع
وصایای حضرت زهرای اطهر سلام الله با مولا علی ع
زهرا بگفتا یا علی کِای ماه تابانم
یکدم بیا بالین من ای نور چشمانم
دارم وصیتها به تو ای خسرو خوبان
بنشین بگویم با تو درد راز پنهانم
رفتم از این دنیای فانی دل پر از حسرت
تا لحظۀ آخر ز غم زار و پریشانم
من میروم نزد پدر اما توئی تنها
غمخوار باش از جان و دل بر این یتیمانم
شد صورتم نیلی ز ضرب سیلی دشمن
از درد بازو روز و شب در آه و افغانم
پهلوی من از ضرب در مجروح میباشد
اما که محسن آتشی افکنده بر جانم
بعد از پدر آتش زند در خانه ام از کین
این مردمان بی حیای نامسلمانم
با این مصیبتها نخواهم زندگی دیگر
میکن حلالم یا علی ای شاه خوبانم
کلثوم و زینب هر دو محزون و پریشانند
از بهر این نوباوگان سر در گریبانم
هر دم بیاد روز عاشورا زنم بر سر
چون بیکس و یاور شود فرزند عطشانم
زینب شود بیچاره کلثومم شود مضطر
اندر زمین کربلا گوید که حیرانم
گردد شهید از ظلم کین هم اکبر و اصغر
هم قاسم و عباس سقای یتیمانم
"رونیزیا" گفتی که زهرا رفت از دنیا
زین ماتم عظمی دمادم زار و نالانم
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
- ۹۷/۰۹/۲۶