بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله و ذریته

تحفةالزهراء سلام الله علیها

اشعار توحیدی و اهلبیتی ع

بایگانی

بعثت حضرت خاتم الانبیاء ص

يكشنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۷، ۱۰:۱۵ ب.ظ

بعثت حضرت خاتم الانبیاء ص


بنفشه گشته جلوه گر که دشت لاله زار شد

بزن تو چهچه بلبلا که موسم بهار شد

چو طوطی شکرشکن به نغمه در هزار شد

بگو به نسترن بیا که لاله داغدار شد

به باغ سرو آمده قیامت آشکار شد

 

نسیم صبح میوزد به طرف بوستان دل

ز عطر و بوی او شود هزار یاسمن خجل

به روی لاله ژاله ها چکیده دمبدم به گل

بیا تو ای عزیز دل مکن دمی مرا بهل

که چشم من به راه تو سفید زانتظار شد

 

حرا چو گلستان شده ز مقدم محمدی

جهان چو بوستان شده ز لطف و جود سرمدی

گرفت فطرت رسل رسید پیک احمدی

که دیر پیر شد جوان ز گلبن محمدی

دهید مژده دمبدم که غنچه با هزار شد

 

بریز ساقیا دمی از آن می دوساله ام

که نیست ذره ای دگر ز دُرد در پیاله ام

تو خود بمن عطا نما مکن به کس حواله ام

به عرش میرسد همی صفیر آه و ناله ام

چو بلبلی ز هجر گل به دشت و مرغزار شد

 

شدند در طرب همه ز شوق عالم ملک

به گردش آمده است چون سپهر و چرخ و نُه فلک

به دشمنان دین حق رسید موقع ملک

به گوش میرسد ندا که اَیُّهاالرَّسول لَک

در این میانه منتخب به پیش کردگار شد

 

قبا و تاج سلطنت بکن به بر بنه به سر

تو داعی و سراج حق تویی رسول مفتخر

تویی دلیل و رهنما تو عقل کل ولی بشر

ز لطف یار گشته ای ز حال ملک با خبر

ز بعثت تو دین حق ببین که پایدار شد

 

رسید پیک وحی حق در آن زمان به صد ادب

حضور ختم انبیا به بیست و هفت رجب

امین وحی ذوالمنن بگفت کِای شه عرب

ز لطف کردگار خود شدی به خلق منتخب

نبوت از برای تو چو تاج افتخار شد

 

ز جای خیز و از وفا دمی تو نغمه ساز کن

به گلستان ز مرحمت لبی چو غنچه باز کن

برو تو امر و نهی ما به خلق حقه باز کن

به صلح در کنار من تمام اهل راز کن

چو شاد و خرم آن کسی که با تو همجوار شد

 

نبی محترم چنین بگفت با امین حق

که من نخوانده کی کنم تلاوت از بِماسَبَق

جواب داد جبرئیل بگو که ربّک الخلق

که آفرید خلق را به نطفه و هم از علق

دلیل و رهنما تو را به سوی این دیار شد

 

به سوی کعبه شد روان به هر شجر که میرسید

سلام و تهنیت از آن ز لطف حق شدی پدید

زمین و آسمان چنان تمام گشت در نوید

حجاب چهره های دل سیاه بود شد سفید

که بعثت محمدی به خلق آشکار شد

 

زهی شرف زهی مقام که همچو کبک خوشخرام

ز طالع محمدی نموده چون مهی قیام

لوای حمد دست او به احتزاز شد تمام

بگفت از خدای من به من رسیده این پیام

که  جهل گشته مضمحل جهان به کام یار شد

 

زبان گشود از سخن بگفت از ره وفا

چو بلبلی به بوستان نمود او بحق ثنا

که من ز جانب خدا شدم دلیل و رهنما

منم که نیست بعد من پیمبری به کس روا

بهشت جای هر که او مطیع کردگار شد

 

"رونیزیا" ز دوستی شدی مدیح مصطفی

بزن به سر فغان نما به شاه دشت کربلا

که شد ز جور کوفیان غریب و زار و بی نوا

تمام یاوران او شدند سر ز تن جدا

فغان که اهل بیت او اسیر و خوار و زار شد


 
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم  صلوات

اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم

ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....

 

  • ... دوستی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی