یا حضرت معصومه کریمۀ اهل بیت س
یا حضرت معصومه کریمۀ اهل بیت س
چونکه شد معصومه وارد در قم و بیمار شد
از غم هجر برادر سخت در آزار شد
گفت با شور و فغان کِای سبط پاک مصطفی
خواهرت بنگر غریب و بی کس و افگار شد
آمدم جان برادر تا تو را گردم انیس
عمر من آخر رسید و مرگ با من یار شد
بود امیدم بیایم در خراسان پیش تو
عاقبت جانا قیامت وعدۀ دیدار شد
در غریبی مردنم غم نیست اما چون کنم
هجر تو با جان من هر لحظه در پیکار شد
کاش بودم من ببالین تو ای نور دو عین
تا بنالم همچو نی گویم عزیزم خوار شد
لیک مینالم بیاد غربتت ای شاه دین
روز و شب تا زنده هستم گریه ام غمخوار شد
خواهری چون من نباشد ای خدا در روزگار
انتظار و مرگ و غربت هر سه با هم یار شد
مُردم و آخر ندیدم روی نیکوی تو را
آرزوی دیدنت بر من بسی دشوار شد
گریم از درد خودم یا زینب غم مبتلا
در زمین کربلا هر لحظه با غم یار شد
گفت با سلطان دین آن نوگل باغ بتول
زینبت آخر اسیر کوچه و بازار شد
لیک جسم تو در این صحرا بماند بی کفن
یا که گویم این ستم از لشکر کفار شد
گفت با سلطان دین آن نوگل باغ بتول
زینبت آخر اسیر کوچه و بازار شد
چون که جسم تو در این صحرا بماند بی کفن
با که گویم از ستم از لشکر کفار شد
هست "رونیزی" سگ درگاه آل مصطفی
تا دم مردن اگر لطف خدایش یار شد
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
- ۹۷/۰۹/۲۴