بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله و ذریته

تحفةالزهراء سلام الله علیها

اشعار توحیدی و اهلبیتی ع

بایگانی

میلاد علی ابن ابیطالب ع ****

سه شنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۷، ۰۲:۴۶ ب.ظ

 میلاد علی ابن ابیطالب ع ****


کعبه چون خلد برین از مقدم سلطان دین

جلوه گر شد نور یزدان خالق جان آفرین

 

عالم ملک و ملائک جمله در مدح و ثنا

 بر زبان گویند ادرک یا امیرالمؤمنین

 

فاطمه بنت اسد شد معتکف آنجا سه روز

 تا برون آرد چنان دست خدا از آستین

 

آفتاب آل هاشم از افق شد آشکار

کرد روشن نور رویش آسمان و هم زمین

 

از جمالت شمس پنهان شد فرو رفت از افق

گفت یا رب این جمال کیست باشد اینچنین

 

شد قمر وامانده از رفتار و سرگردان بماند

تا طریقی را بپیماید که باشد خوشه چین

 

بلبلان آوازخوان و قمریان اندر طرب

با زبان خود ثنا خوان گشته بر نور مبین

 

کبک در کهسار و تیهو دشت و آهو در دمن

آن دو در پرواز و آهو در چرا باشد قرین

 

دشت چون گلزار و دامن گلستان و کوه گل

گشته یکسر نرگس و شمشاد و سرو و یاسمین

 

تاج زرین از کرامت بر سر گل آمده

سوسن و ریحان و سنبل اطلس و هم نسترین

 

مادرش چون جان شیرین برگرفت و شد روان

در حضور خاتم پیغمبران آمد چنین

 

چشم را روی نبی بگشود و با تعظیم گفت

السلام ای پادشاه و رهبر اهل یقین

 

دست بسته آمدم همچون غلامان در حضور

گر پذیزائی مرا ای شرح تین و یا و سین

 

در جوابش گفت احمد کِای گل بستان حق

نور چشمان نبی هستی پس از من جانشین

 

شد ولایت فرض بر من بلکه بر اهل جهان

از فرنگ و روم و هند و هم ز تاتار و ز چین

 

هر که دارای ولایت شد به عالم سربلند

هر که باشد منکرت گردد به آتش خالدین

 

کن تلاوت بهر من ای نوگل باغ هدی

روح من ای جان من ای نفس من ای مه جبین

 

گفت بسم الله رحمن الرحیم از ابتدا

بعد از آن قد افلح المؤمن به آواز حزین

 

با خبر هستم ز آیات الهی یک به یک

باء بسم الله و اصل حمد و اِنَّ المؤمنین

 

سورۀ یا ایهالنّاس اِتَّقوا با مائِدِه

گشته نازل در مدیحم بلکه بالاتر از این

 

تاج کرّمنا بسر دارم به صد جاه و جلال

در ازل از لطف بودم مرشد روح الامین

 

خواند آدم نام من آمد نجات از همّ و غمّ

 از برای نوح در طوفان شدم یار و معین

 

من بُدم همراه ابراهیم وقت امتحان

شد گلستان از برایش جمله کوه آتشین

 

آن ید بیضای موسی با دم عیسی مسیح

 آن عصایی که فرو بلعید سحر ساحرین

 

یوسف اندر چاه کنعان و ره و زندان مصر

یاری اینها تمامی کردم از لطف مبین

 

میکنم ایندم چو یادی از شه گلگون کفن

نور چشمان علی فرزند خیرالمرسلین

 

در زمین کربلا آن خسرو بی اقربا

گفت با زینب بیا ای خواهر محنت قرین

 

کشته شد عباس و عون و جعفر و هم اکبرم

قاسم نوکدخدایم آن جوان نازنین

 

جملگی اصحاب و انصارم ز دست کوفیان

شد شهید و بر گلوی اصغر آمد تیر کین

 

کودکانم از عطش فریاد واویلا بسر

یاوری دیگر ندارم جز تو در این سرزمین

 

میروم اینک به کوی خالق کون و مکان

رو پرستاری نما در خیمه زین العابدین

 

هست "رونیزی" سگ کوی شه مردان علی

افتخارش در قیامت بوده و باشد اینچنین


 
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم  صلوات

اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم

ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....

 

  • ... دوستی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی