یا ام الأئمه سلام الله علیها
یا ام الأئمه سلام الله علیها
بگفتا فاطمه دخت پیمبر
به شاهنشاه دین میر غضنفر
پسر عم عزیز و با وفایم
من از هجر تو در شور و نوایم
پس از من ای ضیاء دیدگانم
پرستاری نما بر کودکانم
من از بهر حسن اندر فغانم
شود مسموم آن آرام جانم
ولی بهر حسینم بیقرارم
رود چون کربلا آن دلفگارم
برای زینب و کلثوم مضطر
بسوزم تا قیامت همچو اخگر
حلالم کن که شد وقت جدایی
قفس بشکست و بلبل در رهایی
به شب غسلم بده از راه یاری
به دست خود به خاکم می سپاری
مرا در نیمه شب بر خاک بسپار
مبادا با خبر گردند کفار
من از دست عمر بس بیقرارم
که سیلی زد به روی گلعذارم
شدم بیمار از آه شبانه
که بازویم شکست از تازیانه
به پهلویم چو در زد از ره کین
شدم از درد پهلو زار و غمگین
علی گریان به بالینش چو بلبل
که شد زهرا همی افسرده چون گل
ولی در کربلا شاه شهیدان
به بالین علی اکبر شتابان
چو آمد دید اکبر همچو ماهی
شده در خون شناور همچو ماهی
بگفت ای اکبر گلگون عذارم
ز مرگت گشت نیلی روزگارم
ولی ای نوگل بستان زهرا
تو رفتی در بدر گردید لیلا
بزن "رونیزیا" بر سر دمادم
علی از مرگ زهرا شد، بمانم
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
به زینب گفت زهرا با دل زار
بیا ای دختر محزون افگار
- ۹۷/۰۹/۱۹