بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله و ذریته

تحفةالزهراء سلام الله علیها

اشعار توحیدی و اهلبیتی ع

بایگانی

یا امام زمان عج (دوست در غیبت) ********

دوشنبه, ۱۹ آذر ۱۳۹۷، ۰۳:۴۴ ب.ظ

یا امام زمان عج (دوست در غیبت) ********


دوست در غیبت و ما غفلت و شیطان به مقابل

امر حق بر سر ما جمله کنی روی به باطل

 

هر کجا هر که کند روی خورد سیلی دشمن

نبود هیچ بجز لطف تو ای نیک خصائل

 

قلب این عالم امکان و به اجساد چو روحی

جسم بی روح ندارد به جهان هیچ فضائل

 

مه و خورشید و کواکب همه از نور تو روشن

ظلمت آنجاست که نور تو نگردد متمایل

 

مرکز هستی عالم بود از هستی رویت

هیچ شک نیست که هستی به جهان حل مشاکل

 

عالم از یمن تو روزی خور و دارای حیات است

از وجود تو بود ثابت و در سیر تبادل

 

هر گیاهی که بروید بود از آن تو ای شاه

چون وجود تو به هر ذره حیات است دلائل

 

نظری کن تو ز احسان که در این وادی حرمان

دوستانت شده با رنج و تعب جمله مقابل

 

گر بیایی دهمت جان به گلستان حقیقت

لطف فرما و کرم کن بنما طیّ مراحل

 

تو مینداز جهان را ز نظر ای شه خوبان

که تو را هست خبر کار ز عصیان شده مشکل

 

عالم کون و مکان منتظر روی تو هستند

 تا بیایی و کنی عالَم دل را متمایل

 

چون تویی حجت حق، هادی ره ای مه تابان

جمله مائیم به درگاه تو بیچاره و جاهل

 

آسمان کرده به بر نیلی و خورشید نتابد

گر تو رخصت ندهی هیچ نروید گلی از گِل

 

نظری بهر خدا عالم دل حیران است

 داد از آن روز که فریاد نگردد به تو قابل

 

بر کمربند تو شمشیر و بزن گردن ناحق

تا که در دین خدا رخنه نسازند رذائل

 

گشته قرآن به جهان ملعبۀ دست گدایان

گه به آواز و گهی فاتحه و گه به مجادل

 

گاه در سینۀ اطفال و گهی جیب مسافر

حکم او گشته همین و دگرش هیچ مسائل

 

نی حجابی به زنان نی که حیائی بر مردان

 نی که شمشیر تو تا خوف نمایند قبایل

 

گشته معروف بسی منکر و منکر شده معروف

زن و مردند همه محرم و هم در همه محفل

 

بلبلان در فقس و مرغ شکاری آزاد

با دو چنگال پر از خون زده بر بلبل بیدل

 

گفته قرآن که تو سلطانی و منصور مؤید

 لشکر کفر ندارند تو را تاب مقابل

 

رحم کن بهر خدا دادرسی کن ما را

ای شه کون و مکان مظهر حق را تو شمایل

 

تا نیایی نشود حکم به دستور الهی

امر حق هست که دینش بشود دست تو کامل

 

پس بیا و طلب خون شه کرببلا کن

تا که شرمنده کنی کوفی و شامی همه از دل

 

عمه ات زینب مضطر چو بشد وارد در شام

 سر شه بر سر نی بود چنان سایۀ محمل

 

در خرابه چو رسیدند یکایک زن و دختر

جملگی حلقه زنان همچو غریبان ز منازل

 

سگ درگاه تو "رونیزی" مضطر شده نالان

بر در لطف تو ای بحر کرم آمده سائل


 
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم  صلوات

اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم

ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....

 

  • ... دوستی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی