******شهادت و سجایای مجتبی حسن ع، کریم اهل بیت******

******شهادت و سجایای  مجتبی حسن ع، کریم اهل بیت******

شاه سنبل زلف و چشم ابرو کمان

مه جبین و حق زبان و وارث پیغمبران

 

پور اول حجت دوم شه بحر وجود

فاطمه ام و علی باب و ملائک پاسبان

 

حسن او همچون پیمبر صولت او چون علی

عصمتش زهرا و احسانش ز حق دارد نشان

 

نام او باشد حسن خلقش حسن بویش حسن

روی نیکویش حسن چون کوکب هفت آسمان

 

محو و حیران مات و سرگردان ز رخسارش همه

حوریان اندر لب کوثر همه شادی کنان

 

عالم لاهوت و ناسوتند در شوق و شعف

هست اندر خدمتش جبریل همچون خادمان

 

نور او چون جلوه گر شد مه فرو رفت از افق

سر به زیر انداخت خورشید و ز خجلت شد نهان

 

صد هزاران آدم و نوح و خلیل و هم کلیم

هم شعیب و یونس و داوود و یحیی در جهان

 

یوسف و یعقوب و هم اسحاق و ایوب علیل

هم مسیح و خضر و الیاس و سلیمان زمان

 

جملگی پروانه دور قامتت شمعش تویی

تا بسوزند و فدا سازند از بهر تو جان

 

نوگل باغ نبوت در امامت شد بپا

از وجودش ثابت و سیاره و هم کهکشان

 

فضل و احسان تو باشد از صفات کردگار

کی تواند شد به مانند تو در روی جهان

 

در سخاوت حاتم طایی گدای کوی تو

در عدالت چون غلامی پیش تو نوشیروان

 

هر که آمد رو به درگاه تو از شاه و گدا

میشود مستغنی و مسرور و شاد و کامران

 

شد معطر دشت و کوه و باغ و صحرا جملگی

در گلستان جمالش چهچه زن شد بلبلان

 

مدح او را نی توان گفتن زبانم الکن است

چون خداوندش به قرآن کرده وصف او بیان

 

آیۀ تطهیر در شأن تو و بابت علی

هر که باشد منکرش اندر جهنم خالدان

 

لیک ای سلطان خوبان ای مه برج حیا

عاقبت مسموم گشتی از جفای دشمنان

 

من نمی دانم چرا ملعونۀ بی اعتبار

ریخت در جام تو زهر و غنچۀ عمرت خزان

 

زینبت مضطر به بالینت رسید و زد به سر

گفت ای جان برادر من شدم بی خانمان

 

بود بر بالین تو آل بنی هاشم همه

هم حسین و عون و جعفر هم که عباس جوان

 

در زمین کربلا بالین شاه تشنه لب

 کس نبُد جز نیزه و پیکان و شمشیر و سنان

 

زینبش آمد که بیند در دم آخر ولی

دید پیکر پاره پاره جسم اندر خون تپان

 

گفت ای فرزند زهرا نور چشمان علی

ای شهید تشنه لب ای خسرو کون و مکان

 

من چه سازم با زنان و کودکان بی پدر

یا پرستاری نمایم بر علیل ناتوان

 

هست "رونیزی" سگ درگاه اولاد علی

از برای هر یکی هر لحظه او دارد فغان

 التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم  صلوات

اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم

 ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....