بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله و ذریته

تحفةالزهراء سلام الله علیها

اشعار توحیدی و اهلبیتی ع

بایگانی

یا امام عصر عج ***(اشاره به امام خمینی و رهبران کشورهای هم عصر ایشان)


 
 دی با خیال روی تو ماندم به انتظار

جانا بیا که نیست مرا یار و غمگسار

ای دلبر خجسته تویی همچنان هزار

شو چهچه زن بیا که زمستان شود بهار

این روزگار گشته به ما همچو شام تار

 

عمرم اگر به دیدن رویت شود تمام

این است افتخار مرا نزد خاص و عام

خندان شوم چو غنچه حضورت کنم سلام

ورنه دهم به باد صبا دمبدم پیام

مُردم ز هجر روی تو ای سرو گلعذار

 

جانا تویی چو روح و دل و عقل و جان من

مجنون صفت به دشت و بیابان کنم وطن

وصف تو را چگونه کنم بهر انجمن

هستی عصارۀ همه عالم به هر زمن

ای آن که جبرئیل تو را هست پرده دار

 

خواهان دیدن توام ای یار دلنواز

بهر خدا بیا بنمایم تو سرفراز

تا گیرم از رخ تو یکی بوسه با نیاز

سازم کمان ابروی تو قبله در نماز

ایدوست از غم تو شدم زار و دلفکار

 

ای فارِس زمانه تویی شاه تاجدار

در عالم وجود علی را تو یادگار

از پرده شو برون و به کف گیر ذوالفقار

همه جنّ و ملک به زیر لوای تو رهسپار

آیند بر سر کوی تو بنده وار

 

ای مایۀ امید ستمدیدگان بیا

ای چاره ساز چارۀ بیچارگان بیا

ای نور حق به یاری مستضعفان بیا

ای وارث تمامی پیغمبران بیا

بنما به تشنگان تو عطا آب خوشگوار

 

اینک بیا تو ای شه با عزت و جلال

بنگر که دوستان تو هستند پایمال

دارم امید تا که به هنگام ارتحال

بالین ما بیایی و ما را کنی حلال

هرچند از حضور تو هستیم شرمسار

 

لعل لبت چو آب حیات است در جهان

الیاس و خضر هر دو کنند آرزوی آن

زهرم اگر دهی بخورم چون عسل عیان

سرمست گردم بنمایم چنین بیان

ای شه سحاب رحمتی در بوستان ببار

 

بر خاک پای تو بزنم بوسه دمبدم

گر حاجتم روا بشود پس مرا چه غم

دارم امید وصل تو با چشم پر ز  نم

کن برطرف غمم ز وفا ای مسیح دم

پروانه وار دور تو جانا کنم نثار

 

اما هزار حیف نیم قابل حضور

باید که آرزوی تو آخر برم به گور

خود دانی ای فرشته صفت ای کمال نور

ای مظهر جمال و جلال و کمال حور

گلهای زندگی شده پرپر ز جور خار

 

در حیرتم چگونه کنم وصف روی تو

والیل آیتی است از آن زلف و موی تو

در دشت و لاله زار کنم جستجوی تو

گردیده مضمحل همه گلها ز بوی تو

"رونیزی" است کلب تو ای ماه در دِثار

.

ای دوست کن نظر تو به رزمندگان ما

هستند جان نثار تو دلبستگان ما

این رهروان جبهۀ حق هست جان ما

امید ما بود به تو صاحب زمان ما

افکن تو سایه بر سر این پیر در جمار

 

او نائب تو هست که ایران باستان

بنموده همچو گلشن و گلزار و گلستان

صدام نامبارک و ریگان و میتران

هم فهد با مراکشی و اردنی مکان

نابودی تمام  شعور است نی شعار

 

گویم حسین به کرببلا کشته شد ز کین

اصحاب و یاوران همه در خاک و خون عجین

اصغر به روی دست پدر گشت دلغمین    

شاها بیا و زینب غم مبتلا ببین

با کودکان چو اسیران زنگبار

 

عباس آن برادر با جان برابرش

افتاد هر دو دست رشیدش ز پیکرش

بنگر به قاسم ابن حسن ماه انورش

در خاک و خون عجین شده جسم مطهرش

فریاد از این مصیبت و این ظلم بی شمار

 

از صدر زین فتاده چو شهزادۀ جوان

گفتا پدر بیا که شدم زار و ناتوان

چون شه رسید دید علی گشته چون کمان

مانند لاله گشته به خون غوطه ور چنان

گفتا ز جای خیز تو ای دُرّ شاهوار

 

ای کلب آستان حسین شاه تشنگان

"رونیزیا" ببار تو خون از دو دیدگان

بهر حسین و اکبر و عباس نوجوان

زهرا از این مصیبت عظمی کند فغان

در کربلا چو محشر کبری شد آشکار

(فارِس=اسب سوار=راکب فرس)


 
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم  صلوات

اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم

 ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....

  • ... دوستی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی