یا حضرت سکینه س*******مخمس به غزل حافظ
یا حضرت سکینه س*******مخمس به غزل حافظ
صلوات
سکینه گفت چه سازم که دادخواهی نیست
ز هجر روی پدر جز فغان و آهی نیست
به هر کجا که روم همچنان تو شاهی نیست
جز آستان توام در جهان پناهی نیست
سر مرا بجز این در حواله گاهی نیست
به روی نعش تو ای تشنه لب چو بنشینم
فدای جان تو صد همچو جان شیرینم
تو شاه کشور و من چون کنیز دیرینم
چنین که از همه سو دام راه میبینم
به از حمایت زلف توام پناهی نیست
پدر ز غم شده نیلی جبین مه تابم
به شام میروم و یاوری نمی یابم
برای اصغر شیرین زبانِ بی تابم
چرا ز کوی خرابات روی بر تابم
کزین بِهَم بجهان هیچ رسم و راهی نیست
کجاست عمّ علمدار با دل پر غم
ببیندم که شدم از عطش چو در ماتم
ندانم آنکه چه سازم در این دیار الم
غلام نرگس چشمان آن سهی سروم
که از شراب غرورش به کس نگاهی نیست
ز بخت خویش به جانم فتد شرر همه عمر
ز گردش فلک کج مدار در همه عمر
ز هجر روی تو بابا بسوختم در همه عمر
زمانه گر بزند آتشم به خرمن عمر
بگو بسوز که بر من بمرگ کامی نیست
به پیش پای تو ای شاه سر بیندازم
اگر مجال بود یک نظر بیندازم
به زخمهای شریفت دمی بپردازم
عدو چو تیغ کشد من سپر بیندازم
که تیغ ما بجز از ناله ای و آهی نیست
فلک ز راه محبت به من نگاهی کن
نظر به جمع یتیمان بی پناهی کن
به اهل بیت پیمبر تو آشنائی کن
مباش در پی آزار و هرچه خواهی کن
که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست
ز بعد مرگ حسینم مرا مجال مده
به سوی شام روانم دلم ملال مده
به بی کسی من بی نوا خیال مده
خزینۀ دل حافظ به زلف و خال مده
که کارهای چنین حد بر سیاهی نیست
کمال شعر تو "رونیزی" این بود به جهان
که ختم گشته تمامی به شاه تشنه لبان
وگرنه هیچ ندارد نه ظاهر و نه نهان
همیشه دست تو و دامن شه خوبان
گدائی کوی حسین هیچ روسیاهی نیست
کمال شعر تو "رونیزیا" در این دوران
همین بود که سرودی به شاه تشنه لبان
وگرنه هیچ ندارد نه ظاهر و نه نهان
اگر قبول کند پادشاه عالمیان
تو را به روز قیامت دگر گناهی نیست
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم صلوات
اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم
ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....
- ۹۷/۰۹/۱۵