بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله و ذریته

تحفةالزهراء سلام الله علیها

اشعار توحیدی و اهلبیتی ع

بایگانی

قصیده در میلاد امام رضا ع

جمعه, ۲۱ دی ۱۳۹۷، ۰۳:۰۸ ب.ظ

قصیده در میلاد امام رضا ع


مژده ایدل نیمۀ ذالقعده عالم شد جوان

سوسن و نسرسن و نرگس عود و کاج و ارغوان

 

بلبل گلزار حق سوی جهان شد رهسپار

چهچه زن آمد که عالم را نماید گلستان

 

ساقیا می ده که هنگام طرب آغاز شد

مطربا برگیر دف آواز داوودی بخوان

 

من نمیدانم چه گویم وصف بزم عیش خویش

چشم باشد در تزلزل قلب اندر خون تپان

 

عقل در صحرای حیرت گشته سرگردان بسی

مات و حیران چون نماید وصف روی گلرخان

 

دشت و باغ و کوه و دامن گشته چون باغ ارم

محفل بزم و مجالس وصف او اندر میان

 

جملگی ناسوتیان اندر نشاط و شادیند

احسن الله و تبارک آید از لاهوتیان

 

عرش و فرش و لوح و کرسی جمله اندر زیورند

در تحیر مانده زین مولود غلمان و جنان

 

دمبدم گویند یا رب این شه عالیجناب

کیست کز نور رخش عالم شده عنبرفشان

 

گوش کن ایدل که گویم کیست این فرخ لقا

نور چشمان علی آن خسرو آزادگان

 

عالم آل محمد نوگل باغ بتول

کو بود طه نسب یس لقب اندر جهان

 

نام او باشد علی موسی الرضا یعنی رضا

چون خدایش این لقب فرمود کو بوده چنان

 

آدم و نوح و خلیل و موسی و عیسی مسیح

یوسف و یعقوب و داوود و سلیمان جهان

 

 شیث و لوط و یونس و ادریس و یحیی و شعیب

جملگی باشند در دربار او چون بندگان

 

گشته در قرآن مدیحش خالق لیل و نهار

تاج کرمنا فرستاد از برایش ارمغان

 

هرچه گویم وصف او یک قطره از دریا بود

آب دریا را یقین نتوان کشد کس در جهان

 

میدهد باد صبا هر لحظه در گلشن نوید

باد روشن چشم هر یک مرد و زن از شیعیان

 

در قماط زرنگارش همچو مه پیچیده شد

در حضور موسی جعفر شه کون و مکان

 

کرد بر باب گرام خود سلام آن مه جبین

در برش بگرفت و فرمودش توئی آرام جان

 

لب به لب بنهاد و چون بلبل که منقارش گلی

چهچه زن شد بوسه زن بر صورت و چشم و دهان

 

گفت یا رب این مرا باشد وصی و جانشین

حفظ فرمایش چو گردد در خراسانش مکان

 

چونکه این سرو روان در طوس میگردد غریب

همچو گل در فصل تابستان نمایندش خزان

 

ای دریغ و آه زان دم کو شود زار و حزین

صدهزاران بلبل و گل از غمش دارد فغان

 

چون جواد آید به بالینش ببیند حال او

از غم داغ پدر گردد دمادم نوحه خوان

 

لیک اندر کربلا سلطان دین جدش حسین

چون بیاید نعش اکبر را ببیند خون تپان

 

با زبان حال گوید کِای علی اکبرم

رفتی و آسوده گشتی باب تو شد ناتوان

 

هست "رونیزی" چو کلبی بر سر کوی رضا

گشته از بهر حسین هر لحظه در آه و فغان


 
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم  صلوات

اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم

ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....

 

  • ... دوستی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی