بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله و ذریته

تحفةالزهراء سلام الله علیها

اشعار توحیدی و اهلبیتی ع

بایگانی

****مولا در غدیر****

شنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۷، ۰۳:۵۷ ب.ظ

****مولا در غدیر****


چهچه زن ای بلبل شیدا کنار جویبار

گل به بازار آمد و گردید فصل نوبهار

 

طوطی و طاووس و هدهد در کنار یکدگر

قمری و تیهو به دشت و کبک اندر کوهسار

 

ساکنان عالم لاهوت در حمد و ثنا

حوریان در غرفه ها در وجد و شوق بی شمار

 

مژده کِای اهل اشارت این بشارت میرسد

ابن عمِّ مصطفی از لطف حق شد تاجدار

 

نافۀ آهوی مشکین در حقیقت جلوه گر

در میان آفتاب گرمسیر و ریگزار

  

در غدیر آمد چو پیک حضرت ربّ جلیل

در حضور مصطفی آن سید والا تبار

 

گفت شاها من سلام و هم پیام آورده ام

تا کنی امروز امر حق به مردم آشکار

 

گر نکردی این عمل ای خسرو با عزّ و جاه

در رسالت نقص باشد نیست در دین اعتبار

 

کن علی را جانشین خویش در این سرزمین

تا جهان آگاه گردند از صغار و هم کبار

 

گر تو داری خوف در این کار از قوم جهول

ما تو را یاری دهیم اندر تمام روزگار

 

پس پیمبر این چنین فرمود با یاران خود

کاروانها جمع گردند جمله اندازند بار

 

از جلو برگشت و آمد از عقب هم در رسید

جمع شد در آن زمین یک عده بیش از صد هزار

 

منبری تشکیل دادند از جهاز اشتران

رفت بر بالای منبر خسرو با اقتدار

 

اول از حمد و ثنای خالق کون و مکان

بعد گفتا هست امر حضرت پروردگار

 

تا علی را من نمایم جانشین خویشتن

چون بود او محرم اسرار ذات کردگار

 

او بود اول مسلمان رهنمای خاص و عام

او بود بحر ولایت والد هفت و چهار

 

این علی باشد به روی دست من ای مسلمین

جملگی بیعت کنید از مرد و زن در این دیار

 

بعد گفتا بار الها حرمت نیکان دهر

این علی با دوستانش در جهان کن پایدار

 

دشمنانش را فنا کن در تمام ازمنه

هر که باشد هر چه باشد هر کجا در هر دیار

 

شه درون خیمه ای بنشست چون قرص قمر

جملگی کردند بیعت با شه دُلدُل سوار

 

بر طرف گردید ظلمت روشنایی شد پدید

دست بیعت داد هر یک چون به دست شهریار

 

بعد از آن آمد ندا از جانب حیِّ قدیم

دین حق امروز شد تکمیل خاطر جمع داد

 

من لوای حمد در محشر دهم دست علی

تا شود از جانب ما او قسیم خُلد و نار

 

هر که را خواهد ببخشاید و یا کیفر دهد

چون بود بعد از پیمبر در سفارت کاردار

 

دوستانش را دهم جا در بهشت جاودان

دشمنانش را نمایم در دو عالم خوار و زار

 

نظم "رونیزی" اگر بر درگهت گردد قبول   

 کلب درگاه تو در محشر نماید افتخار

 

گویم اینک من ز عاشورا شه گلگون کفن

روی دست خود گرفت آن اصغر سیمین عذار

 

گفت با آن قوم بی دین کِای گروه بی حیا

شیر خواره اصغرم از تشنگی در احتضار

 

آب دادندش بلی آن فرقۀ بی آبرو

از چه، از پیکان و از تیر سه پهلو، آبدار

 

همچو بلبل دست و پا زد گفت کِای باب عزیز

من نخواهم آب دیگر رَستم از این گیر و دار

 

زن به سر "رونیزیا" ای کلب درگاه علی

روز محشر بر سر تو سایۀ هشت و چهار


 
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم  صلوات

اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم

 ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....

  • ... دوستی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی