بسم الله الرحمن الرحیم و صل الله علی محمد و آله و ذریته

تحفةالزهراء سلام الله علیها

اشعار توحیدی و اهلبیتی ع

بایگانی

یا ولی منتظر عج********* مخمس به غزل حافظ

پنجشنبه, ۲۲ آذر ۱۳۹۷، ۰۲:۴۵ ب.ظ

یا ولی منتظر عج********* مخمس به غزل حافظ


ای دل ز ره عبرت گر دیده تو بگشائی

در عالم انسانی بینی رخ ربانی

شو چهچه زنان بر گو بر آن گل رعنائی

ای پادشه خوبان داد از غم تنهائی

جان بی تو به لب آمد وقت است که باز آئی

 

نا دیدن روی تو در آه و فغانم کرد

چون آتش نمرودی تأثیر به جانم کرد

حسن تو ببین جانا آواره مکانم کرد

مشتاقی و مهجوری دور از تو چنانم کرد

کز دست بخواهد شد پایاب شکیبائی

 

دانم دل پر خونم خوناب نمی ماند

دُرّ و صدف و لؤلؤ در آب نمی ماند

بر شبنم روی گل مهتاب نمی ماند

دائم گل این بستان شاداب نمی ماند

دریاب ضعیفان را در وقت توانائی

 

با حالت خاموشی بر خاک سیه خفتم

تا روی تو را بینم پیش قدمت افتم

هجر تو نصیبم شد راز دل خود سُفتم

دیشب گله زلفت با باد همی گفتم

گفتا غلطی بگذر زین فکرت سودائی

 

گر جلوه کنی بر من از بهر تو ننگی نیست

 با زلف سیاه تو کس را سر جنگی نیست

اندر طرق شیران جرأت به پلنگی نیست

ساقی چمن و گل را بی روی تو رنگی نیست

شمشاد خرامان کن تا باغ بیارائی

 

اندر چمن حسنت عالم همه چون خاری

لاهوتی و ناسوتی در پیش تو دلداری

هستند غلامانی شاها ز ره یاری

ای درد توام درمان در بستر بیماری

وی یاد توام مونس در گوشۀ تنهائی

 

شاها ز ره احسان بنگر که دل آزاریم

چون عاشق مسکینی عشق تو به سر داریم

بنمای رخ ای جانا ما طالب دیداریم

 در دایرۀ قسمت ما نقطۀ پرگاریم

لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمائی

 

در مستی و مخموری بس دربدرم می ده

وز لعل لبت جانا همچون شکرم می ده

از گردش افلاکی اندر خطرم می ده

 زین دایرۀ مینا خونین جگرم می ده

تا حل کنم این مشکل زین ساغر مینائی

 

ای زادۀ پیغمبر ای نور دل حیدر

در کرببلا بنگر بر زینب غم پرور

در عشر محرم شد از جور و جفا مضطر

گفتا به شه خوبان برگو چه کند خواهر

با رفتن در شام و این فرقۀ هرجائی

 

شاه شهدا گفتا کِای خواهر افگارم

حق با تو بود هر جا ای زینب غمخوارم

بنما تو پرستاری طفلان گهربارم

 بر جملگی ای خواهر مخصوص به بیمارم

او حجت بعد از من در گنبد مینائی

 

ای مهدی دین پرور فرزند شه خوبان

دریاب که عالم شد غرق گنه و عصیان

گردیده همه منفک از پیروی قرآن

"رونیزی" محزون شد بر درگه تو نالان

شاها نظری فرما ای بلبل زهرائی


ای اهل جهان امروز آن معدن فضل آمد

بگذشت دی و بهمن با بخشش و فضل آمد

برگوی تو "رونیزی" آن گوهر اصل آمد

حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل آمد

شادیت مبارک باد ای عاشق شیدائی


 
التماس دعا - برای شادی روح شاعر مرحوم  صلوات

اللهم صل علی محمد و آله و ذریّته و عجل فرجهم و فرجنا بهم و احشرنا معهم

ذریّه یعنی = نسل، فرزندان، سُلاله، دودمان، احفاد....

 

  • ... دوستی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی